شبکه یک - 10 تیر 1401

به استقبال عالیجناب "عشق" (ازدواج هم "ضرورت" هم "راه حل")

روز "ازدواج - سالروز ازدواج امام علی ع و حضرت فاطمه س - مراسم ازدواج دانشجویی ۹۴

بسم‌الله الرحمن الرحیم

کسانی ازدواج کردن یک ریسک نامعقول به ذهن‌شان می‌آید که این فراگیر هم شده است با این مشکل از نزدیک آشنا هستم همه در همین گیرودار هستند که تا قبل از این که به جایی نرسیدیم، و این تا به جایی نرسیدیم را نمی‌دانم چقدر آن واقعیت است و چقدر آن توهم است ازدواج نکنیم و تشکیل خانواده ندهیم. قطعاً یک بخشی از آن توهم است و یک بخشی از آن مشکلاتی است که ما فکر می‌کنیم در صورت عدم ازدواج این مشکلات را نداریم در حالی که این‌هایی که ازدواج نمی‌کنند نه حالا که شماها ازدواج کردید آن‌هایی که ازدواج نمی‌کنند و همین‌طور سن‌شان دارد بالا و بالاتر می‌رود مشکلات دیگری در زندگی سراغ‌اشن می‌آید که از مشکلات تشکیل خانواده خیلی بیشتر است و این‌ها به آن‌ها توجه ندارند هم مشکلات جسمی، مشکل اعصاب، مشکل جنسی، مشکل احساسات و عاطفه، مشکل استقرار و عدم استقرار، یک اضطراب‌ها و استرس‌هایی است که تا ازدواج صورت نگیرد و خانواده تشکیل نشود این‌ها آرام نمی‌گیرد آن کودک درونی که می‌گویند هرکسی یک کودک درون دارد وقتی ازدواج نمی‌کند این کودک تا آخر کودک می‌ماند یعنی طرف پیرمرد یا پیرزن شده ولی هنوز کودک است! بروید آن‌هایی که پیر شدند یا ازدواج نکردند یا نتوانستند ازدواج بکنند ببینید سن‌شان بالاست اما هنوز یک کودکی و عدم بلوغ در آن‌ها هست یک جاهایی درست مثل کودکان رفتار می‌کنند و حرف می‌زنند یک نوع بلوغ شخصیتی و روحی و عقلی هست که بدون ازدواج به دست نمی‌آید. طبیعی است که ازدواج کردن مشکلاتی دارد و ازدواج نکردن هم مشکلاتی دارد ولی کدام مشکلات جدی‌تر و ریشه‌ای‌تر است و کدام مشکلات در جهت تکامل انسان است؟ یکسری مشکلاتی است که انسان را نابود و ضایع می‌کند و یکسری مشکلات است که انسان را رشد می‌دهد. مشکلاتی که بعد از تشکیل خانواده می‌آید حالا مشکل نباید گفت بلکه باید گفت مسئولیت‌هایی که بعد از تشکیل خانواده برای طرفین ایجاد می‌شود ممکن است با نگاه اول سخت باشد و بگوید برای چه تن به این سختی بدهم؟ اما در واقع آن مسئولیت‌پذیری‌ها باعث رشد می‌شود تعادل شخصیتی ایجاد می‌کند و آدم رشد می‌کند. یک مشکلاتی است که آدم با آن رشد نمی‌کند هم مشکل دارد و هم دچار انحطاط می‌شود مثل بعضی‌ها که کار نمی‌کنند فکر می‌کنند کار کردن سخت است و بیکاری بهتر است به آن‌ها باید گفت که بیکاری و راحت‌طلبی یک مشکلاتی دارد و کار یک مشکلاتی؛ آدم قشری فکر می‌کند مشکل کار از مشکل بیکاری بیشتر است در حالی که مشکلات بیکاری و ضرباتی که به روح و عقل و اعصاب و جسم آدم بیکاری می‌زند خیلی بیشتر از سختی عرق‌ریزانی است که کسی در کار گرفتار آن می‌شود آن رنج آدم را رشد می‌دهد و این رنج آدم را منحط و ساقط می‌کند یا در مبارزه. کسانی که در مبارزه با ظلم و استکبار و دیکتاتوری چه زمان شاه و بعد از انقلاب، الآن با مظالم جهانی دوتا دیدگاه است که همیشه بوده از اول تاریخ تا آخر. یک عده می‌گویند اگر با ظلم درگیر بشویم و مبارزه کنیم خب یک مشکلاتی دارد و باید هزینه بدهیم تحریم می‌کنند تهدید می‌کنند اذیت می‌کنند. درست است اما توجه ندارد که اگر تسلیم بشوی مشکلات بیشتری داری. اگر مبارزه نکنی مشکلات بیشتری داری بعد آن مشکلات توأم با تحقیر است نتیجه آن هم رشد نیست نتیجه آن سقوط است یعنی هم رنج می‌بری و هم سقوط می‌کنی. ولی مشکل مقاومت رنج می‌بری اما کمتر، در عین حال پیروزی‌های بزرگی به دست می‌آوری. تشکیل خانواده یک چنین چیزی است الآن برای بخشی از جوانان ما یک چیز ترسناکی شده و برای بعضی‌ها یک مسئله درجه 3 و 4 شده است می‌گوید همه کارهایمان را می‌کنیم آخرش اگر رسیدیم و فرصت شد ازدواج می‌کنیم! فکر می‌کند محدودیت‌هایی ایجاد می‌کند می‌گوید می‌خواهم راحت باشم، می‌خواهم تنها باشم، می‌خواهم مستقل باشم، چه مرد و چه زن. نمی‌خواهم گرفتار یک کس دیگری بشوم! این حرف‌ها را می‌زند اما توجه ندارد که تمام این امکاناتی که در حالت انفرادی برای کسی هست مجموع مزایای آن خیلی کمتر است از مزایای زندگی جمعی و تشکیل خانواده با همه آثار و برکات آن در دنیا و آخرت. منتهی کاملاً بستگی دارد که به مسئله ازدواج و تشکیل خانواده از چه زاویه‌ای نگاه می‌کنیم. بنده البته در حوزه مشاور خانواده نیستم وارد هم نیستم الآن هم در آن مقام نیستم منتهی می‌خواهم یک نکته دیگری را طرح کنم که مدت‌ها درباره آن فکر دارم می‌کنم و داریم می‌کنیم و باید بکنیم. یک وقتی تشکیل خانواده را به عنوان یک هم عبادت و هم لذت، یعنی هم یک اقتضاء غریزی و فطری، نیاز جسم، نیاز روح، و هم به عنوان یک عبادت و جهاد به آن نگاه می‌کنیم آن وقت مرد و زن از با هم بودن و از برای همدیگر فداکاری کردن لذت می‌برند. این می‌شود خانواده مسلمان که بین مرد و زن در ثروت و قدرت و شهرت رقابت نیست چون این‌ها دوتا نیستند یک سیستم است و یکی است یک تقسیم کاری می‌شود مثل این که یک ماشین وقتی دارد حرکت می‌کند و با یک ماشین دیگر مسابقه می‌دهد این چرخ سمت راست با چرخ سمت چپ که با هم رقابت نمی‌کنند دارند با هم همکاری می‌کنند این یک ماشین است.

در قرآن کریم بحث از این می‌شود که تشکیل خانواده یک فرصت جدیدی پیدا می‌کنند برای هم عشق‌ورزی و برای هم عاشق بودن و هم معشوق شدن، فرصت جدیدی پیدا می‌کنند برای فداکاری کردن و لذت بردن از این فداکاری. اگر زن و مرد به هم نزدیک بشوند برای این که هرکسی مشکلات خودش را حل کند مطمئن باشد مشکل خودش حل نمی‌شود و بیشتر می‌شود. یک بنده خدایی آمد مشورت بگیرد گفتم من توی کارهای مشاوره خانواده وارد نیستم این کار تخصصی است بعضی‌ها هم به اسم مشاوره خانواده مشاوره ضد خانواده می‌دهند افرادی داریم یا مرد طلاق است یا زن مطلقه است ولی این‌ها الآن مشاوره خانواده هستند! این‌ها را می‌شناسم دوتا خانم مطلقه هستند یک آقایی هم هست که خانمش را طلاق داده، سه‌تایی‌شان روانشناسی خواندند الآن دارند مشاوره خانواده می‌دهند ولی مشاور‌های بسیار خوبی هم داریم کسانی که دقیق هستند، عاقل‌اند و درست برنامه می‌دهند. ایشان آمد گفت من مشکلاتی دارم شما فکر می‌کنید با ازدواج مشکلات من حل بشود؟ گفتم نه، مشکل شما با ازدواج حل نمی‌شود. گفت برای چی؟ گفتم برای این که شما می‌خواهی مشکل تو حل شود اگر کسی وارد یک پروژه‌ای می‌شود برای این که فقط مشکل خودش را حل کند حتماً مشکل او حل نمی‌شود. ازدواج می‌کنی تا مشکل خودت و همسرت را و خانواده و بچه را همه این مشکلات باید با هم دیده بشود و حل شود مشکل بزرگ این است که مرد و زن هر کدام بخواهند مشکل خودشان را حل شود به خودش فکر می‌کند می‌گوید من محورم این مرد چه خدمتی به من می‌کند یا این زن چه خدمتی به من می‌کند؟ اصلاً این‌طور نیست. بیشتر به خادم بودن اگر بیندیشیم نه مخدوم بودن، آن وقت در واقع مخدوم خواهی شد. یعنی آن چیزی که بیشتر عشق بورزد و فداکاری کند او هم بیشتر لذت می‌برد و هم بیشتر پاداش الهی دارد مثلاً ما در روایات داریم که اگر بین زن و شوهر بحث شد آن کسی که زودتر جلو بیاید و آشتی کند و حتی معذرتخواهی کند ولو مقصر نیست از پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) روایت داریم که او بهشتی است. دارد که اگر مرد یا زنی همسرش بداخلاق است یک شوهر بداخلاقی یا یک زن بداخلاقی گیرش آمده، در روایت داریم که اگر با همسرش مدارا کند و تحمل کند بهشت او تضمین است. حالا شما هر کدام ببینید کدامتان در برابر همسرتان بهشتی هستید. پیامبر اکرم(ص) فرمودند بنشینید با همدیگر حرف بزنید و روابط‌تان را با هم قانونی و اقتصادی و جنسی فقط تعریف نکنید اصل آن احساسات و روابط عاطفی است. فرمودند زن و شوهر هر روز باید با هم یک وقتی بگذارند برای این که بنشینند با همدیگر حرف بزنند و جوک بگویند، بنشینند همین‌طور الکی با هم صحبت کنند. از پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) روایت داریم که زن و شوهر بنشینند روزی نیم ساعت و یک ساعت با هم حرف بزنند بگویند بخندند، قربان صدقه هم بروند پاداش این از این که یک سال در مسجدالحرام روزه بگیرند و نماز بخوانند و طواف کنند پاداش آن‌ها پیش خدا بیشتر است. فرمودند مردی که لقمه غذا در دهان همسرش بگذارد در دهان خانمش لقمه غذا بگذارد پاداش چقدر جهاد دارد. زنی که به استقبال شوهرش برود و به او بگوید که من به این مقدار زحمت تو راضی نیستم و مجبورش نکند بیش از توانش بدود فرمودند این مجاهد فی‌سبیل‌الله است و این زن اهل بهشت است. مردی که به همسرش کمک کند، یک وقت حضرت امیر(ع) فرمودند من و فاطمه داشتیم در خانه کار می‌کردیم من عدس پاک می‌کردم و ایشان هم داشت تنور را برای ناهار آماده می‌کرد یک مرتبه پیامبر(ص) داخل آمدند و سلام کردند و گفتند کدام‌تان خسته‌ترید که من به او کمک کنم؟ حضرت امیر(ع) فرمودند فاطمه خسته‌تر است. پیامبر(ص) رفتند کنار فاطمه نشستند و کمک کردند فرمودند مردی که در کار خانه کمک کند نیمی از پاداش شهید را دارد. زنی که با شوهرش چگونه صحبت کند و چگونه رفتار کند پاداش شهید فی‌سبیل‌الله را دارد و از این روایات زیاد است. یک تعبیری حضرت امیر(ع) بعد از شهادت حضرت فاطمه(س) راجع به ایشان دارند یک جا فرمودند که بگویم من و فاطمه چطور زندگی کردیم؟ در تمام زندگی هرچه می‌اندیشم و فکر می‌کنم حتی یک خاطره تلخ نه من از ایشان داشتم و نه ایشان از من. حتی یک خاطره تلخ. هیچ مورد پیش نیامد که ما با هم اصطکاکی پیدا کنیم. دوم فرمودند که در تمام زندگی مشترک من حتی یک دستور ندادم حتی یک بار، که یک آبی برای من بیاور یا یک کاری برای من بکن هیچی. و در تمام زندگی مشترک یک بار یادم نمی‌آید که ایشان متوجه نشود بدون این که بگویم ایشان آن کار را انجام ندهد، قطعاً آن کار انجام می‌شد ما با هم این‌طور زندگی کردیم. بعد حضرت امیر(ع) که خودش تکیه‌گاه آدم است آدم محکم و وصل به خداست، ایشان می‌گفت وقتی روی من فشار می‌آمد خسته می‌شدم خودم را به فاطمه می‌رساندم و می‌نشستم با ایشان حرف می‌زدم به چهره فاطمه نگاه می‌کردم و آرام می‌شدم دوباره تجدید نیرو می‌کردم فاطمه به من نیرو می‌داد هیچ وقت همدیگر را با اسم و تو خطاب نکردند هر وقت همدیگر را صدا می‌زدند نفسی فداک، یعنی جانم فدایت، همیشه با قربان و صدقه با هم صحبت می‌کردند. این یک نکته که عمل کردن به آن سخت است، حرف زدن آن آسان است.

یک مشکل دیگری هم که الآن بوجود آمده این است که هرچه سطح تحصیلات بالا آمده خب یک دقت‌ها و ریزبینی‌ها و فکر و تدبیر بیشتر شده است و افراد عاقل‌تر شدند. این نکته مثبت آن است. یک نکته منفی هم این است که ریزبین‌تر و حساس‌تر و زودرنج‌تر بعضی‌ها شدند که این نکته بد آن است. طرف درس خوانده تا همسرش یک کاری می‌کند و یک چیزی می‌گوید می‌گوید آهان این 6تا معنا داشت! نه آقا اصلاً معنا نداشت منظوری نداشت، می‌گوید نه، 6تا مسئله این جا هست و یکی یکی باید حل شود در حالی که 60تا از این‌ها ما یادمان می‌آید 600تا از این بحث‌ها می‌شد یک جروبحثی هم می‌کردند ما تا می‌رفتیم بیرون و می‌آمدیم می‌دیدیم دارند با همدیگر می‌خندند و یک قضیه دیگر را با هم تعریف می‌کنند اصلاً خودشان یادشان رفته که الآن با هم دعوا و جر و بحث کردند ولی الآن مخصوصاً در تیپ‌های تحصیلکرده زود همه می‌خواهند روان‌شناس بازی دربیاورند این کار یک ریشه‌هایی دارد باید دید پشت پرده چیست و بعد این عواقبی دارد خودش را نشان می‌دهد از حالا من باید آماده باشم و گارد بگیرم. مورد داشتیم که طرف نشسته توی اتوبوس، یکی هم کنارش بوده تا نشسته یکی محکم زده پس کله او، گفته چرا می‌زنی من که حرفی نزدم گفت خب مسیر طولانی است بالاخره که یک چیزی می‌گویی! فعلاً ما نقداً یکی بزنیم. مسیر طولانی است ما یک چیزی می‌گوییم. خیلی از بحث‌ها الآن همین‌طور است. بعضی از دعواهای زن و شوهرها و این چیزها این‌قدر مسخره است از همین که شما الآن خندیدید مسخره‌تر است! این‌ها را هم ما دیدیم مواردی بوده و داشتیم.

مفهوم مدارا، ‌مفهوم تحمل، سعه صدر، گذشت، فداکاری، عشق‌ورزی، خود را محور ندیدن، این‌ها همان چیزهایی است که در مفاهیم به عنوان اخلاق اسلامی به ماها می‌گویند و ما از کنار آن رد می‌شویم همین‌ها خانواده‌ها را حفظ می‌کند و فقدان این‌ها خانواده‌ها را نابود می‌کند. در فرهنگ اسلامی تمام این نیازها دیده شده است. از نیاز عاطفی، روایت می‌فرماید همین که زن و شوهر بنشینند به هم نگاه کنند این عبادت است. تا مسائل نیاز جنسی، می‌فرماید زن و شوهر وقتی آمیزش می‌کنند عبادت است مثل نماز است. در کدام دین و کدام مکتب و کدام عرفان این حرف‌ها هست؟ خیلی از معنویت‌های دنیا می‌گویند وقتی ازدواج می‌کنند از معنویت دور می‌شویم. اسلام می‌گوید وقتی زن و شوهر به هم نگاه کنند معاشقه می‌کنند آمیزش می‌کنند در تمام این لحظات برای این‌ها دارد پاداش الهی نوشته می‌شود. حالا شما متأهل هستید عیبی ندارد این‌ها را جلوی شما بگوییم تا چند روز پیش شما جزو بچه‌ها بودید گرچه الآن بچه‌ها چشم و گوش‌شان از متأهل‌ها بازتر است! ببینید من می‌خواهم مقایسه را عرض کنم می‌گوید قطره خون شهید و قطره اشک کسی که از عشق خدا و خوف خدا شب اشک می‌ریزد و قطره آبی که زن و شوهر بعد از آمیزش می‌روند غسل می‌کنند این سه تا قطره را در روایت با هم مقایسه می‌کند و می‌گوید این سه‌تا محبوب‌ترین قطرات نزد خداوند است. ظاهرش را که شما نگاه می‌کنید این‌ها خیلی با هم بی‌ربط است. اشکی که یک عارف قدیس می‌ریزد این قطره اشک، قطره خونی که شهید در راه دفاع از حق و عدالت و مظلوم می‌ریزد و قطرات آبی که برای طهارت، تطهیر می‌کنند و زن و شوهر غسل می‌کنند می‌گوید این‌ها سه قطره مقدس هستند و پیش خدای متعال این سه‌تا ارزشمند هستند. در یک روایت دیگر می‌گوید قطره قلم، جوهر قلم عالم با این‌ها مقایسه می‌شود. خب ببینید یعنی علم‌تان، جهادتان، عرفان‌تان و معاشقه و تشکیل خانواده، نیاز عاطفی، جنسی یک زن و مرد به همدیگر، به همه این‌ها توحیدی نگاه کرده شده و همه این‌ها مثل هم است. وقتی از راه مشروع نه راه نامشروع. همسر ابوذر یک وقتی آمد پیش پیامبر(ص) و گفت این ابوذر خیلی حزب‌اللهی و انقلابی است همه‌اش دنبال کارهای انقلابی و اجتماعی و مبارزات است اصلاً یادش رفته زن دارد. صبح زود می‌رود دنبال کار و مبارزه و فعالیت‌های سیاسی، بعد هم می‌آید دوباره می‌رود خدمت به مستضعفین و فقرا، بازدوباره می‌آید و خسته و... انگار که ما زن و شوهر نیستیم! پیامبر(ص) ابوذر را صدا زدند گفتند شما چرا یک بُعدی هستی؟ مگر تو خانواده نداری و در برابر همسرت مگر مسئول نیستی؟ همسر تو هم نیازهای عاطفی دارد و هم نیازهای جنسی دارد مگر برای پاداش الهی مبارزه نمی‌کنی؟ گفت چرا. گفت خب همین کار پاداش دارد. رابطه عاشقانه با همسرت پاداش دارد. پاداش الهی است ثواب دارد به خدا نزدیک می‌شوی. حتی برای آمیزش شما خدا به شما پاداش می‌دهد. ابوذر خندید گفت عجب برای این کارها هم ثواب می‌دهند؟ برای رابطه زناشویی هم ثواب می‌دهند؟ فرمودند بله،‌ همانطور که رابطه نامشروع گناه دارد رابط نامشروع انسان را جهنمی می‌کند و رابطه مشروع بهشتی می‌کند. همان‌قدر که آن گناه دارد این ثواب دارد. برای این که این نیاز است و باید تأمین بشود. طرف آمده پیش امام معصوم(ع) می‌بیند امام موهایشان را رنگ می‌کنند و به سروصورت‌شان می‌رسند – هم راجع به ائمه(ع) و هم راجع به پیامبر(ص) این‌ها زیاد نقل شده است – موهایشان بلند بود و به آن می‌رسیدند پیامبر می‌فرمودند موهایتان را بلند کنید و به آن برسید، اگر نمی‌رسید کوتاه کنید که ژولیده نباشد. معمولاً موهایشان را با روغن‌های معطر چرب می‌کردند که این کارها را هرکس الآن بکند ما می‌گوییم سوسول است! در حالی که پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) همین کار را می‌کردند. پیامبر(ص) چنان موهایشان را چرب می‌کردند که بعد از حمام پارچه می‌انداختند که روغن مویشان لباس‌شان را چرب نکند. بیشترین خرجی که پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) کردند پول عطر بوده است. یک خانمی به نام حولاء است که عطرفروش مدینه است از او پرسیدند بهترین مشتری تو کیست؟ گفت پیامبر. طرف آمده می‌بیند – راجع به حضرت رضا(ع) که محضرشان هستید همین روایت هست – می‌گوید دیدم ایشان خیلی به خودشان می‌رسند، موها و ریش‌هایشان، مرتب روغن و... گفتم آقا ببخشید خیلی به خودتان می‌رسید! فرمودند بله برای همسرم. همین‌طور که من می‌خواهم همسرم مرتب، زیبا، آراسته، آرایش کرده، خوشبو باشد او هم همین توقع را از من دارد. فرمودند اگر زن و شوهر به لحاظ آراستگی و خوشبویی و زیبایی همدیگر را ارضاء کنند هیچ مرد و زنی به گناه جنسی نمی‌افتد مگر یک عده عقده‌ای مریض! یک عده فاسد! و الا نمی‌افتد. اصلاً اکثر مردان و زنانی که در جامعه و در خیابان و در عرصه عمومی، در بازار و دانشگاه، دنبال علامت جنسی دادن به جنس مخالف هستند این‌ها معمولاً عقده جنسی دارند یعنی چون در خانه از طریق همسر ارضاء نمی‌شود در عرصه عمومی می‌خواهد خودش را یک جوری ارضاع کند. زنی که برای مردان دیگر در عرصه عمومی خودش را مرتب آرایش می‌کند و لباس‌های آن‌چنانی علامت می‌دهد یا مردی که مدام در خیابان دنبال رابطه و نگاه و خنده و شوخی با زنان دیگر است خب کاملاً این‌ها به لحاظ روانشناسی جنسی واضح است که این‌ها یک حالت بیماری جنسی دارند یعنی عقده جنسی است و ارضاع نشده است چون این نیاز طبیعی است مثل آب و غذا و هواست. نیاز جنسی یک چیز طبیعی است. آن‌هایی که هوس جنسی ندارند مریض هستند باید به دکتر مراجعه کنند. انسان طبیعی شهوت دارد این شهوت اگر در خانه و در حریم خصوصی با همسر تأمین نشود می‌رود بیرون می‌رود و به روش نادرست، نامشروع، غیر اخلاقی و نامعقول می‌خواهد ارضاع شود. لذا فرمودند مرد و زن باید زن و شوهر در برابر هم صددرصد بی‌حیا باشند یعنی مسابقه بی‌حیایی بگذارند به لحاظ جنسی. هر کاری که از هم لذت می‌برند انجام بدهند. ولی وقتی که از حریم خصوصی بیرون آمدند وارد حریم عمومی شدند دیگر جنسیت برایشان مسئله نباشد بلکه با انسانیت‌شان به عرصه عمومی بیایند نه با جنسیت‌شان. حجاب برای همین است. اگر مرد و زن برهنه باشند بخصوص زن، به لحاظ نقش جنسی متفاوت زن و مرد دارم می‌گویم بخصوص، که مرد سراغ زن می‌آید و زن آبستن می‌شود و فرزند به دنیا می‌آورد اگر مرد و زن، برهنه باشند هرچه برهنه‌تر، جنسیت برجسته‌تر است. هرچه پوشیده‌تر، جنسیت به حاشیه می‌رود انسانیت به صحنه می‌آید یعنی مرد و زنی که پوشیده هستند شما خیلی مردانگی و زنانگی‌شان را احساس نمی‌کنید انسانیت او به چشم می‌آید ولی هرچه لباس کمتر بشود، و علائم جنسی بیشتر خودش را نشان بدهد مدام جنسیت قوی می‌شود و علائم انسانیت ضعیف می‌شود و دیگر آن مرد و زن در عرصه همدیگر را می‌بینند به چشم دوتا آدم، به هم نگاه نمی‌کنند به چشم نر و ماده و مؤنث و مذکر به هم نگاه می‌کنند چون علائم جنسی دارد دیده می‌شود. اصلاً حجاب، پوشش، برای این است که بگویی جنسیت برای توی خانه و اتاق خواب است. بیرون من با جنسیت نمی‌آیم من نه زن هستم نه مردم هستم، بیرون ما همه انسانیم. کار علمی می‌کنیم، کار سیاسی می‌کنیم، کار اقتصادی،‌ کار خیریه، خدمات اجتماعی، هر کاری می‌کنیم آن‌جا جنسیت نیست. یک مسئله دیگر این است که اصل تشکیل خانواده اصلاً قراردادی نیست و نبوده، ببینید ازدواج درست است یک قرارداد است این قرارداد در واقع تعهدات متقابل زن و مرد را دارد تعریف می‌کند و الا میل به همزیستی مرد و زن یک امر کاملاً غریزی و فطری است به لحاظ جسمی و جنسی غریزی است به لحاظ روحی نیاز متقابل مرد و زن به هم فطری است. نهادهای اجتماعی ممکن است بعضی‌ها بگویند قراردادی است چون بعضی‌ها می‌گویند انسان مدنی بالطبع است یعنی طبیعت انسان بطور طبیعی بدون فشار اجتماعی یا خارجی، انسان اصلاً اجتماعی زندگی می‌کند و هیچ کس نمی‌تواند غیر اجتماعی زندگی کند. یک عده می‌گویند نه، تشکیل نهادهای اجتماعی و اجتماعی زندگی کردن فشار بیرونی و مشکلات زندگی در بیرون اقتضاء می‌کند آدم مجبور می‌شود و الا یک نیاز درونی شخصی نیست. این یک اختلافی است از پیش از دو هزار سال پیش تا الآن، فیلسوفان اجتماع دارند راجع به این بحث می‌کنند هنوز هم همین اختلاف هست. آیا انسان مدنی بالطبع است یعنی طبعاً زندگی شهری یا اجتماعی یا مدنی به آن نیاز دارد اصلاً زندگی بدون جامعه امکان ندارد؟ و یا نه امکان دارد ولی چون فشارهای بیرونی و اقتضائات و مشکلات است مجبور می‌شویم کنار هم بیاییم، شهر و روستا تشکیل بدهیم، نهادهای اجتماعی تشکیل بدهیم چون به همدیگر کمک کنیم اما راجع به خانواده، هیچ کس نگفته و نمی‌تواند بگوید و اثبات کند که خانواده، یک امر ساختگی است. در تاریخ بشر هیچ، هرچه عقب‌تر بروی و به تاریخ مکتوب و مستند، تا جایی که هست که مثلاً تا حدود دو هزار سال پیش، ما تقریباً تاریخ مستند مکتوب بین دو تا سه هزار سال پیش داریم از قبل از آن دیگر نمی‌دانیم چه خبر بوده است خیلی نمی‌دانند همه‌ش حدس می‌زنند. تاریخ مستند دقیق هم بخصوص در هزار و اندی سال پیش است. اصلاً تقریباً تمدن مکتوب و تاریخ مکتوب بعد از اسلام ه وجود آمد. تا قبل از اسلام، شما عمدتاً تاریخ شفاهی و فرهنگ شفاهی می‌بینید. ولی تا همان جایی که تاریخ دارد جواب می‌دهد کسی نتوانسته ادعا یا اثبات بکند که یک دورانی بوده که زن و مرد با هم زندگی نمی‌کردند یا اشتراکی زندگی می‌کردند این‌ها ادعاهایی است که می‌کنند. بله ممکن است بگوییم خانواده‌های پدرشاهی داشتیم، خانواده‌های مادرشاهی داشتیم این تفاوت‌ها بوده الآن هم هست این‌ها برای قدیم نیست. همین الآن هم در خانواده‌ها و فامیل‌هایتان نگاه کنید مادرشاهی است. مادرسالار هستند، بعضی از خانواده‌ها پدرسالاری است بعضی‌ها بخصوص هرچه به این طرف می‌آییم بچه‌سالاری است، فرزندشاهی است! نه پدرشاهی است و نه مادرشاهی! ولی در تاریخ تقریباً هیچ کس نتوانسته اثبات کند که ابتدا زن و مرد با هم زندگی نمی‌کردند یا همه چیز اشتراکی محض بوده است. این‌ها نیست. مالکیت بله. در مورد مالکیت اثبات نشده بلکه ادعا شده، که دوتا نظر است که مالکیت ابتدا جمعی و اشتراکی بوده بعدها مالکیت خصوصی پیدا شده است این را ادعا کردند و موافق و مخالف دارد. ولی راجع به جنسیت کسی این را نگفته است این یک مسئله بسیار مهمی است. خانواده را با قرارداد و با ادعا نمی‌شود بی‌ریشه کرد و از هم پاشوند. این که امروز کسانی در دنیا پیدا شدند و می‌گفتند خانواده یک امر کاملاً فرضی است و حتی با کمال وقاحت صحبت از خانواده همجنس می‌کنند یا صحبت از این که بدون تشکیل خانواده یعنی بدون تعهد متقابل اخلاقی و حقوقی زندگی بکنیم و هیچ مسئولیتی نسبت به همدیگر و نسبت به فرزند نداشته باشیم هر لحظه که دیدیم سخت است و خوش‌مان نمی‌آید به چاک بزنیم. این‌ها هیچ وقت ریشه زندگی بشر نبوده و هیچ کس تا امروز نتوانسته اثبات کند که این نحو زندگی طبیعی بوده است! بله کسانی همواره این‌طوری زندگی کردند و می‌کنند و خواهند کرد اما این‌ها حاشیه هستند نه متن. زندگی زناشویی کاملاً یک زندگی فطری و ریشه‌ای است حتی در غیر انسان در جانداران دیگر شما بعضی از جانداران را می‌بینید که این‌ها زندگی اجتماعی بلد نیستند ولی زندگی خانوادگی دارند غیر از انسان بقیه موجودات بعضی‌ها زندگی اجتماعی می‌کنند مثل زنبور عسل، بعضی‌ها زندگی اجتماعی ندارد ولی همه زندگی خانوادگی دارند. خانواده یک مقوله‌ای نیست که بتوانید بگویید یک مدتی خانواده لازم بوده حالا لازم نیست خانواده اقتضاء دوران فئودالی بوده، حالا دوره فراصنعتی است، عصر آنفورماتیک است الآن دیگر خانواده ضرورت ندارد یا معنی‌اش را از دست داده است. از وقتی که بشر، بشر بوده و تا وقتی بشر، بشر است خانواده بوده و خواهد بود و یک نیاز صددرصد طبیعی و فطری است و هر تلاشی برای بهم زدن مفهوم یا مصداق خانواده تلاش در جهت عکس فطرت و نیاز بشر است که این نیاز هم فقط نیاز جنسی نیست مهم‌تر از آن است فقط این مسئله نیست، مسئله محبت و انس است. قرآن کریم می‌فرماید زن به مرد آرامش می‌دهد. می‌فرماید: «سکون علیهن» مرد بدون زن آرامش ندارد هرچه پول و ثروت و قدرت و مدرک داشته باشی آرامش نداری. زن، مایة آرامش است. و بعد از آن طرف می‌فرماید: «الرِّ‌جَالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّسَاءِ...» (نساء/ 34)؛ زن، به مرد تکیه می‌کند. مرد از زن آرامش می‌گیرد، زن، به مرد تکیه می‌کند. مرد تکیه‌گاه زن است. اگر این جابجایی بخواهد صورت بگیرد نقش‌ها بخواهد عوض شود و بگوییم آقا همه این نقش‌ها ساختگی است، مصنوعی است، اقتضاء موقعیت‌های طبقاتی است، اقتضاء دوران پیشاصنعتی بوده، دوران کشاورزی بوده است این حرف‌ها هیچ دلیلی نداشته است همه این مسائل مربوط به ذات و فطرت زن و مرد است حتی در قبائل ابتدایی که نمونه‌هایی از آن‌ها هنوز هم هستند و شما بروید ببینید باز بشر نخستین که می‌گویند به این‌ها شبیه‌تر بودند تا به ماها، شما می‌بینید همین مسائل یک مسائلی است که در همین‌ها هست، این پس یک قانون فطری و الهی است.

یک مسئله دیگر این است که ممکن است کسانی ادعا کنند که ما نمی‌گوییم خانواده فقط محصول دوران تمدن‌های ماقبل صنعتی و زندگی شهری بوده است. بله الآن هم هست، نیاز هم هست همیشه هم هست ولی تشکیل خانواده و حفظ خانواده در دوران زندگی ماشینی و صنعتی تقریباً غیر ممکن دارد می‌شود و سخت شده است. این یک ادعایی است این ادعا که مشکل روابط خانوادگی در عصر ما که زندگی مدام دارد ماشینی‌تر، شهری‌تر، صنعتی‌تر، اداری‌تر، بوروکراتیک‌تر می‌شود یک سؤال مطرح است آیا زندگی خانوادگی و روابط گرم زن و شوهر با خانواده و فرزند، صله رحم، ارتباطات، بستگان، در زندگی ماشینی و صنعتی دارد سخت‌تر و ناممکن می‌شود یا اصلاً مسئله ربطی به صنعتی بودن و نبودن و ماشین ندارد؟ مسئله، به بُعد تربیتی و فرهنگی و اخلاقی ما برمی‌گردد. این که با الاغ این طرف و آن طرف برویم یا با هواپیما برویم این‌ها تأثیری ندارد در این که شما اهل صله رحم و ارتباط با خویشاوندان و محبت به خانواده باشید یا نباشید؟ چرا این‌ها را با هم قاطی می‌کنید؟ این یک مسئله‌ای هست که من هنوز هم این را می‌بینم. حتی بعضی از کسانی که موافق خانواده هستند و آن‌هایی که موافق دربه‌دری زن و مرد و مخالف خانواده هستند یعنی در دوران‌های مختلف در جهت خانواده‌براندازی و خانه‌براندازی دارند کتاب می‌نویسند و بحث می‌کنند در هر دوی این‌ها ما می‌بینیم که «ویل دورانت» می‌گوید که «تاریخ تمدن» را حتماً دوستان دیدند آن موقع‌ها که چند دهه به سال 2000 مانده بوده، الآن ما از سال 2000، پانزده سال است که رد شدیم، او 30-40 – 50 سال قبل از این که به سال 2000 برسد مدام می‌گفتند سال 2000 چه خواهد شد! من یادم هست در سن بچگی ما همه می‌گفتند اگر به سال 2000 برسیم می‌دانید چه خبر می‌شود؟ خب ما رد شدیم، چقدر فیلم می‌ساختند و حرف می‌زدند و... ویل دورانت آن موقع می‌گوید اگر فرض کنیم سال دوهزار مسیحی هستیم بخواهیم بدانیم بزرگترین حادثه اول ربع قرن بیستم چه بود می‌فهمیم آن حادثه نه این جنگ‌های بزرگ بوده، نه این انقلاب‌ها مثل انقلاب روسیه بوده، هیچ کدام از این‌ها نبوده، بلکه بزرگترین حادثه، تغییر وضعیت خانواده بود و تاریخ چنین تغییر تکان دهنده‌ای در این مدت به این کوتاهی شاید ندیده است حالا ادعای او این است ما هم ردنمی‌کنیم. اتفاقی که افتاد چیست؟ خانه، مقدس بود، پایه نظم اجتماعی ما بود، شیوه زناشویی، ازدواج زن و مرد، مانع شهوترانی‌های غیر اخلاقی و ساختارشکن بود. تشکیل خانواده جامعه را در برابر فساد اخلاقی حفظ و حراست می‌کرد. نمی‌داند می‌خواهد چه کار کند! اصلاً با چه انگیزه‌ای صبح از خانه بیرون می‌آید و با چه انگیزه‌اش شب به خانه برگردد؟ می‌گوید این مانع شهوترانی و ناپایداری وضع انسان می‌شد. قانون اخلاقی پیچیده‌ای را خانواده ایجاد کرده بود که بشر را از توحش به تمدن و به آداب معاشرت رساند و این که بیرون از خانواده، فرهنگ دینی- مسیحی کاری کرده بود که مردان و زنان، بیرون از خانه که بهم می‌رسند نگاه‌های جنسی به هم نکنند. خیانت جنسی به هم نکنند بگویند این زن کس دیگری است، این شوهر کس دیگری است، یک انتقال پرآشوبی اما در قرن 20 در اروپا و آمریکا بوجود آمد که تمام اشکال زندگی و تفکر ما را دچار زلزله کرد. کم‌کم داریم به این سمت می‌رویم که من پیش‌بینی می‌کنم سال دوهزار، کم‌کم بگویند اصلاً برای چه خانواده تشکیل بدهیم و برای چه ازدواج کنیم؟ خب این اتفاق در غرب افتاد. در بین ما هم، در بعضی از طبقات و اقشار بخصوص خیلی مرفه همین اتفاق دارد می‌افتد. وقتی که این آقا این حرف‌ها را زد ربع اول قرن 20 بود، غرب و شرق دارند می‌نالند نظم خانواده بهم خورد، پایه ازدواج سست شده، جوان‌ها از قبول مسئولیت ازدواج شانه خالی می‌کنند، مادر شدن ضد ارزش شده است لذت نمی‌برند از این که مادر بشوند، می‌خواهند تفریح کنند. علاقه پدر و مادر کم شده، زن در دنیای امروز مبتذل شده است، هوس‌های سطحی و شهوت‌های خیابانی جای عشق و خانواده را گرفته است، طلاق دارد زیاد می‌شود، تعداد فرزندان نامشروع سرسام‌آور می‌شود، وحدت و صمیمیت و صداقت بین زن و شوهر کیمیا می‌شود. این‌ها را چه زمانی ایشان می‌گوید؟ تقریباً 50 سال پیش. بعضی‌ها می‌گویند چون دیدند غرب در اتوبوس‌رانی و لوله‌کشی و برق و ماشین و راهنمایی – رانندگی و تاکسیرانی جلو افتاده، فکر می‌کنند که مشکل خانواده را هم این‌ها بهتر از ما حل می‌کنند! و این توهم در خیلی‌ها هست که چون فلان کشور در پزشکی یا مهندسی یا کشف معدن به لحاظ تکنولوژیک از ما جلوتر است پس در مسائل انسانی هم تحلیل آن‌ها راجع به خانواده درست‌تر است. دیدید بین ماها یک کسانی در فامیل‌ها و میهمانی‌ها یک کسی که پولدار است خیلی وضعش از نظر مادی خوب است این آروغ می‌زند می‌گویند چه فرمودید؟ هیچی بابا آروغ زد! بعد یک آدم خیلی فهمیده، اهل فکر و مطالعه، ولی فقیر است یک اظهارنظری می‌کند خیلی هم حرف مهمی است می‌گویند بابا باز این زر زد! در این مسئله تمدن و توحش همین‌طور است. می‌گوید دو – سه‌تا کشور اروپایی یا آمریکا خیابان‌ها و ماشین‌هایش این‌طوری است، فلان است، این کار را کرده، آن کار را کرده، خب این‌ها که در این مسئله موفق بودند پس حتماً در مسئله خانواده، حقوق بشر، دموکراسی، ‌مفاهیم انسانی، حقوقی و اخلاقی هم همین‌قدر جلو هستند. می‌گوید این توهم محض است. بعضی‌ها دچار مشکل خانواده در غرب نشویم به راه حل‌های آن‌ها فکر می‌کنند در حالی که راه حل‌های این‌ها خودش منشأ بیماری است و درمان نیست بیماری است. و اما پاسخ این سؤال، که کسانی فکر می‌کنند نظم خانواده در غرب و در دنیا که دارد ضعیف و سست می‌شود و در معرض خطر قرار می‌گیرد علت آن این بوده که جامعه و زندگی صنعتی شده، علم و تمدن پیشرفت کرده، زن‌ها آمدند بیشتر درس خواندند، اجتماعی شدند، تحصیلکرده شدند، مدرک گرفتند، پررو شدند و چیز فهم هم شدند بنابراین خانواده سست‌تر شده و جلوی این را هم نمی‌شود گرفت. این غولی که از توی شیشه درآمده دوباره نمی‌شود توی بطری برگرداند، این اتفاق افتاده، بعد بعضی‌ها فکر کردند که واقعاً این جبر تاریخ است و منشأ مشکلی است که جامعه صنعتی شده و همه باسواد شدند و از سعادت چشیدن مزه خانواده مثل قدیم، بشر محروم می‌شود. بالاخره باید بین متمدن شدن و تحصیل کردن با لذّت و چشیدن مزه خانواده یکی‌اش را انتخاب کنی، دیگر آن دوران گذشت، ما دیگر به اصل پدربزرگ و مادربزرگ‌هایمان برنمی‌گردیم، آن‌ها خوش بودند می‌چرخیدند می‌خندیدند الکی دعوا می‌کردند الکی آشتی می‌کردند ما دیگر نمی‌توانیم الکی دعوا کنیم جدی دعوا می‌کنیم الکی هم نمی‌توانیم آشتی بکنیم بعد اسمش را می‌گذارند این جبر تاریخ است و نتیجه قهری زندگی صنعتی و شهری است. ببینید یک وقت می‌گویید زندگی شهری و صنعتی روی روابط خانواده اثر گذاشته، بله حتماً اثر گذاشته است شما در یک موقعیت کشاورزی توی روستا زندگی کنید تا در یک جامعه صنعتی، ‌حتماً روی زندگی خانوادگی تأثیر دارد این یک حرف درست است اما یک وقتی می‌گویید که این باعث شده که خانواده‌ها متلاشی می‌شود و ازدواج‌ها تأخیر می‌افتد، طلاق‌ها زیاد می‌شود، حساسیت‌ها ده برابر می‌شود، این حرف غلط است که اگر این درست باشد یعنی بطور جبری خانواده دارد ضعیف و ضعیف و ضعیف‌تر می‌شود و این دروغ است. بپرسید چرا در غرب خانواده، زودتر از بقیه جاها ازهم پاشید؟ و چرا جوامعی که زودتر و بیشتر از بقیه غربی می‌شوند زودتر خانواده از هم می‌پاشد؟ علت آن که در غرب اتفاق افتاد دو چیز بود و این دو چیز هرجا باشد این اتفاق می‌افتد. 1) عادات و قوانین قدیمی این‌ها مربوط به قبل از دوران جدید است این عادات و قوانین ظالمانه و غلط بود آنچه که در قرون وسطی به عنوان رابطه زن و مرد و خانواده مطرح می‌شد این‌ها غلط بود بله، زن در غرب، شما در فیلم‌هایشان نگاه کنید در رمان‌هایشان بخوانید زنان در غرب، تا اواخر قرن 19 تقریباً 95 درصد زنان در اروپا و حتی بیشتر بخصوص آمریکا باحجاب بودند. الآن شما فیلم‌هایی را که موضوع آن مربوط به قرن 19 هست نگاه کنید تمام لباس از گردن تا پاها همه پوشیده، لباس گشاد، دامن گشاد، سرش هم یک روسری یا یک کلاهی هست یعنی طبق مذهب مسیح. چون می‌دانید وجوب حجاب،‌ حرمت شراب، همه در کتاب مقدس هست این‌ها عمل نمی‌کنند و الا مسیحی مؤمن نمی‌تواند گوشت خوک بخورد، شراب بخورد، زنا بکند و بی‌حجاب بیرون بیاید، همه این‌ها در کتاب مقدس هست. و لذا تا آخر قرن 19 هم این‌ها رعایت می‌کردند. اول قرن 20، جنگ جهانی اول و دوم در این وضعیت این‌ها یک مرتبه این‌جوری شدند. این وضعیتی که الآن شما می‌بینید برهنگی افتخار شده یا رسماً جلوی دوربین‌ها می‌آیند مقامات‌شان دوتا همجنس با هم ازدواج می‌کنند این کارها اصلاً در غرب نبوده، تا صد سال پیش همه این‌ها وقیح، پلید و زشت دانسته می‌شد و می‌گفتند همه این‌ها منحرف و گمراه و بیمار هستند حالا این‌ها علنی و افتخار شده است. این‌ها ربطی به صنعتی شدن نمی‌گویم ندارد اما این‌طور نیست که صنعتی شدن اجباراً چنین می‌کند این بستگی به دو چیز دارد: 1) فرهنگ ماقبل مدرن این‌ها ولو اسم آن مسیحی بود ولی در واقع دینی و الهی نبود، ظالمانه و غلط بود. تبعیض بود. ظلم به زن بود. چنان که به یک معنای دیگر هم ظلم به مرد از جهاتی بود. پس آن قوانینی که تا قبل از قرن 19 در غرب حاکم بود ظالمانه و جاهلانه بود اسم آن دینی بود چنان که در غرب تا قرن 20 زن اصلاً حق مالکیت نداشته است. می‌دانید چند دهه قبل در آمریکا و اروپا به زنان حق مالکیت دادند. آن وقت اسلام 1400 سال پیش، حق فعالیت اقتصادی حق مالکیت مستقل از پدر و شوهر، حق تجارت به زن، همه را داده است. 1400 سال پیش، این‌ها که جزو احکام بدیهی و اولیه فقه ماست این‌ها جزو دستاوردهای زن در جهان مسیحی و غربی در قرن 20 بوده است، حق مالکیت پیدا کردند! بعضی از این‌ها تا نیمه قرن 20 زن، حق رأی نداشته است. همین الآن در بسیاری از کشورهای غربی، فامیلی زن، فامیلی شوهرش هست، وقتی که ازدواج می‌کند فامیلی شوهرش را دارد همین الآن هم هست. آقای x خانم y نمی‌گویند بلکه می‌گویند خانم x و آقای x. آقای کلینتون، خانم کلینتون. یعنی زن، به لحاظ حقوقی فامیلی شوهرش را دارد. مشکل اول‌شان این است قوانین ظالمانه و جاهلانه و غلط است. 2) مشکل دوم، آمدند در قرن 19 و 20 اصلاح کنند! خراب‌ترش کردند. با یک فرهنگ مادی و خودخواهانه گفتند حالا می‌آییم وضعیت زنان را اصلاح بکنیم پیشنهادهایی که دادند این بود که آمدند ابرویش را درست کنند چشمش را کور کردند آمدند از استقلال و مالکیت و حق زن دفاع کنند زن را از خانواده و از شوهر جدا کردند و خانواده را متلاشی کردند و بلاهای دیگری که بر سر این‌ها آوردند. اگر جامعه ما، جوامع مسلمان اگر این آشفتگی و بی‌نظمی را نفهمند و از یک طرف ظلم کنند به زن و مرد، خلاصه ظلم کنند و مناسبات ظالمانه باشد بعداً که وقتی می‌خواهند تحت عنوان اصلاحات و رفرم آن را درست کنند بیایند خراب‌ترش بکنند ما هم وارد همین منجلابی که غرب شد خواهیم شد آن‌ها امروز خانواده در آن‌ها به سرعت فروپاشیده می‌شود و ما همین بلا چند دهه دیگر بر سر ما خواهد آمد اگر همین مسیر را برویم و اگر به اسلام رجوع نکنیم به حقوق اسلامی متقابل و به اخلاق اسلامی مراجعه نکنیم ما باید به زندگی سبک زندگی غربی هوشیارانه نگاه کنیم نه با چشم بسته نه تعصب له، مدرن‌زدگی و غرب‌زدگی، نه تعصب علیه، دقت کنید که چه مسیری را رفتند و به کجا رسیدند دیگر به این آسانی خانواده در غرب درست نمی‌شود. خانواده یک چیزی نیست که وقتی شکست بگوییم خب برداریم دوباره با چسب آن را می‌چسبانیم! نه دیگر، وقتی نهاد خانواده رفت وقتی بچه‌اش در این خانواده به دنیا آمد که پدر و مادرش اصلاً با هم حاضر نیستند ازدواج کنند،‌ چهارتا بچه به دنیا آمده و هنوز پدر و مادرش با هم ازدواج نکردند یعنی هر لحظه آماده فرار هستند! تعهد متقابل نمی‌دهند. وقتی می‌دهد در بستگان و دوستانش ترجیح می‌دهند با سگ زندگی کنند نه با همسر، یک شهری رفتیم – بوداپست بود - گفتند آن‌جا توی خانه‌ها آدم‌ها و سگ‌ها بیشترند از آدم‌ها با آدم‌ها! گاهی یک آدم با دو – سه‌تا سگ دارد زندگی می‌کند! زن و مرد حاضر نیستند با هم زندگی کنند. بهم بخاطر نیاز جنسی نزدیک می‌شوند و بچه‌ای به دنیا می‌آید مرد هم که کاری ندارد فرار می‌کند و به چاک می‌زند، بچه و زن می‌ماند. اصلاً یکی از علت‌هایی هم که در اسلام می‌گویند بچه باید در شناسنامه‌اش اسم پدرش باشد همین است که مردها با هر زنی نزدیک می‌شود یک بچه‌ای درست می‌شود و مرد می‌زند به چاک و می‌رود! زن که نمی‌تواند برود. مردم مادرشان معلوم است پدرشان معلوم نیست. داشتیم در یکی از این خیابان‌های یک کشوری قدم می‌زدیم یکی از دوستان ما اهل آن کشور بود، گفت ببینید این‌جا ما در این کشور یک ضرب‌المثلی داریم که همه مردم این را می‌دانند، گفت چیست؟ گفت که مادرت حتماً یک نفر است اما وقتی در خیابان قدم می‌زنی هر مردی ممکن است پدر تو باشد! گفت پدر که خب کاری ندارد فرار می‌کند می‌رود. من می‌خواهم عرض کنم بعضی‌ها که حواس‌شان نیست و فکر می‌کنند دفاع از حقوق زن است می‌گویند چرا حضانت مرد؟ چرا اسم پدر در شناسنامه روی بچه باشد نه مادر؟ این‌ها توجه ندارند، این‌ها همه برای گرفتن یقه پدر است. مادر آدم‌ها معلوم است چه کسی مادرش را گم می‌کند؟ مگر آن‌هایی که بچه را سر راه گذاشتند و الا همه می‌دانند مادرشان کیست. اسم مادر در شناسنامه آوردن چه فایده‌ای برای بچه دارد؟ اسم مادر می‌آید، فامیل، باید فامیل پدرش باشد. چرا؟ برای این که پدر، مسئولیت حقوقی و اجتماعی و اقتصادی و مدنی او را باید بپذیرد. بعد از طلاق، چرا حضانت بچه و تصمیم‌گیری آن تا مدتی با پدر باید باشد؟ برای این که زن و مردی که خدای نکرده با چندتا بچه از هم جدا می‌شوند اگر این بچه‌ها را به گردن مادر بیندازی آن زن چقدر شانس ازدواج مجدد و تشکیل یک خانواده جدید را دارد؟ یعنی کدام مرد حاضر هست برود با یک زنی ازدواج کند که این خانم 3- 4تا بچه دارد. نمی‌کنند. می‌گویند مسئولیت آن باید به گردن مرد باشد. حق حضانت مرد که این بازدارنده است به راحتی از این جدا نشود برود با یکی دیگر، با یکی دیگر و... و مسائلی از این قبیل. این هم نکته آخری که در این باب عرض کردم که به سبک زندگی غربی هوشمندانه نگاه کنیم چون این‌ها از طرف فیلم و سینما و سفر و مد لباس و ماهواره، مدام دارند برای بقیه الگوسازی می‌کنند در فیلم‌ها نشستیم یاد می‌گیریم که زن و شوهر چگونه با همدیگر صحبت می‌کنند؟ چطوری لباس می‌پوشند؟ چطوری غذا می‌خورند؟ چطوری با هم حرف می‌زنند؟ میهمانی می‌روند یا نمی‌روند؟ چطوری می‌روند؟ خب زندگی همین‌هاست. مد لباس‌شان چطوری است؟ محرم و نامحرم دارند یا ندارند؟ و.... خب همه این‌ها با این نگاه کردن، فیلم‌ها، رفت و آمدها، کم‌کم الگو می‌گیرید. کم‌کم می‌بینی یک زمانی بچه در خانواده‌های ایرانی جلوی پدرش حتی پایش را دراز نمی‌کرد (قدیم‌ها) حالا بچه اسم پدر و مادرش را اسم کوچک صدا می‌زند انگار که با هم همقد هستند! در فیلم‌ها هم همین‌ها را تبلیغ می‌کنند به خیالشان این هنر است. این نگاه کردنی که روابط خانوادگی، ما این‌ها را بر اساس قوانین و سبک زندگی سکولاریستی بار بیاوریم خانواده سکولار چه نوع خانواده‌ای است؟ خانواده‌ای که تعهد حقوقی و اخلاقی متقابل ندارد چه نوع خانواده‌ای است؟ آن فرهنگی که می‌گوید زنی که شوهرش را شاد کند خدا را شاد کرده، شوهرش را عصبانی و تحقیر بکند خدا را عصبانی کرده است. آن فرهنگی که می‌گوید زن اگر از دست شوهرش ناراحت است نرود در غیاب شوهرش پیش فامیل و دوستان علیه شوهرش حرف بزند، حرام است، خانواده را سست می‌کند. آن فرهنگی که می‌گوید شوهری پیش خداوند محترم است که تا می‌تواند مشکلات زنش را حل کند. هرچه بتواند برای زنش امکانات و آسایش فراهم کند، زمینه رشد او را فراهم کند، این عبادت کرده و مجاهد فی سبیل‌الله است. خب این یک فرهنگ است که زن و شوهر به همدیگر به چشم نماینده خدا نگاه نمی‌کند. این مرد می‌گوید این زن، نزد من امانت خداست، زن می‌گوید شوهر من امانت خداست. این‌طوری به هم نگاه می‌کنند. این چه سبک زندگی است؟ و این سبک زندگی‌هایی که بین ما هست چه سبک زندگی‌هایی است؟! زن، محور خانواده است. درست است مرد مسکن، لباس، غذا،‌ امنیت و... را برای خانواده تأمین می‌کند در واقع دیوار و حفاظ خانواده را مرد تشکیل می‌دهد اما داخل این حفاظ چه خبر است؟ و چه اتفاقی می‌افتد نقش اصلی با زن است. خانواده‌ای که خدای نکرده مرد او از دنیا برود و بمیرد خانواده هنوز هست، در فامیل‌ها و آشناها و همسایه‌ها نگاه کنید یک خانواده هست که زودی مرد آن از دنیا می‌رود ولی مادر هست بچه‌ها هستند هنوز خانواده معنا دارد. البته به لحاظ اقتصادی سخت می‌گذرد، ولی در خانواده‌ای که مادر از دنیا می‌رود و پدر با بچه‌ها می‌ماند خیلی سخت می‌شود به آن خانواده گفت. گرمای خانواده ازهم می‌پاشد. زن، ‌محور خانواده است. حضرت رضا(ع) فرمودند: «ما اَفادَ عَبْدٌ فائِدَةً خَیْرا مِنْ زَوْجَةٍ صالِحَةٍ...» خداوند به هیچ مردی سودی و نفعی بیش از و بهتر از یک زن شایسته و یک زن خوب، یک زن بااخلاق و متعهد عنایت نکرده است. یعنی فرمودند که مردها به خودشان این‌طوری نگاه کنند که هرچه که داری آبرو، امکانات، مدرک، پول و... همه این‌ها یک طرف، اگر یک زن خوبی، زن بااخلاق و زن با معرفت، متعهد و پاک پیدا کردی، حضرت رضا(ع) فرمودند از این بالاتر نعمتی برای مرد نیست که یک زن خوبو شریف «زَوْجَةٍ صالِحَةٍ» زن درستکار، زن سالم داشته باشد. آن وقت خصلت آن را هم فرمودند: «اِذا رَآها سَرَّتْهُ...» وقتی مرد زنش را می‌بیند شاد می‌شود. زن صالح، چنین زنی است که مرد وقتی که مشکلات دارد ناراحت است دلش می‌خواهد زود به خانه بیاید و با خانمش باشد. با او حرف بزند و او را ببیند و نگاه کند. زن خوب، زنی است که وقتی مردش چشمش به او می‌افتد و نگاهش می‌کند شاد بشود لذت ببرد «وَ اِذا غابَ عَنْها...» و وقتی مرد خانه نیست مسافرتی رفته یا سر کار هست «حَفِظَتْهُ فى نَفْسِها وَ مالِه» مطمئن باشد که خانمش، همسرش امانتدار است، همه به لحاظ جنسی زنش خائن نیست و از زیبایی خودش حفاظت می‌کند «و ماله» و به لحاظ اقتصادی و مالی امانتدار است. خب این شوهر رفته بیرون عرق می‌ریزد، زحمت می‌کشد بیچاره برای اجاره خانه، لباس، غذا امکاناتی را فراهم کند وظیفه مرد است ولی اگر مطمئن از زنش نباشد که این به لحاظ مالی یا به لحاظ اخلاقی سالم است؟ آن مرد نمی‌تواند کار کند. این از آن طرف که پس آرامش در خانواده بزرگترین موهبت‌های خدایی است نقش اصلی را در این وسط زن دارد که محور خانواده است و می‌تواند خودش را درست مدیریت کند برای شوهر و برای خانواده و کودکان، محیط سالمی ایجاد بکند و شخصیت مرد با زنش بازسازی می‌شود. زن را به ساحل تشبیه می‌کنند و مرد موجی است که وقتی به ساحل می‌خورد وقتی برمی‌گردد آرام برمی‌گردد. کنار دریا دیدید که وقتی موج می‌آید محکم به ساحل می‌خورد ولی وقتی که برمی‌گردد آرام برمی‌گردد. می‌گوید زن خوب، زنی است که وقتی مرد مثل یک موجی از فعالیت‌های اقتصادی و تلاش و کار و تأمین مخارج زندگی وقتی می‌آید و به ساحل می‌خورد به خانه می‌آید این موج آرام بشود و وقتی که فردا دارد بیرون می‌رود با آرامش بیرون برود یعنی شخصیت او در خانه بازسازی شود و بتواند دوباره بنزین بزند و با انرژی کار را شروع کند. «اِذا رَآها سَرَّتْهُ...» هر وقت به زن بنگرد شاد شود زن مسئولیت‌شناس در خانه این‌طور است. حالا وقتی که شوهرش نیست خود را از بیگانگان نگه دارد. الآن ما یک مصیبتی داریم زنان و مردانی در جامعه داریم که ازدواج کردند ولی از طریق، حالا بعضی‌ها می‌گویند این‌ها تقصیر وایبر و واتساپ و فضای مجازی و اینترنت است. آن‌هایی که مریض هستند بدون این‌ها هم کارهایشان را می‌کردند البته تسهیل شده راحت شده، یک مصیبتی که ما الآن داریم همین است از طریق همین ارتباطات و شبکه‌ها مرد زن‌دار با زنان دیگر و مرد شوهردار با مردان دیگری راحت و بدون حریم و حرمت هست. این یک خیانت بزرگی است که بعضی جاها دارد اتفاق می‌افتد. از آن طرف هم سوء ظن، بدبینی، ‌محدودیت ایجاد کردن، تا یک مردی ببیند زنش، یا زنی ببیند مردش دارد با یک کسی چیزی می‌گوید یا چیزی می‌نویسد این بدترین احتمال به ذهنش می‌آید این هم حرام است. سوء ظن به همسر حرام است. اصل را باید بر اعتماد گذاشت. افراط و تفریط در هر کاری غلط است. به شما بگویم همان‌طور که در روایات ما می‌فرمایند: آدم بی‌غیرت را به خوک تشبیه می‌کنند. برای خوک اصلاً اهمیتا ندارد که نر و ماده‌ها کی هستند و خانواده یعنی چه؟! می‌دانید که خوک همه چیز خوار است. مدفوع، هر چیزی گیرش بیاید می‌خورد. گوشت، خون. یکی از علت‌هایی که گوشت خوک حرام است همین است که گُراز و خوک همه چیزخوار هستند. یکی هم به لحاظ جنسی حریمی ندارند. بعضی از حیوانات حریم دارند این‌ها ندارند، بعضی از حیوانات ندارند. چند وقت پیش دیده بودم که بعضی‌ها در حوزه روانشناسی گفته بودند یکی از آثار اخلاقی گوشت خوک خوردن بی‌غیرتی است! کسانی که گوشت خوک زیاد می‌خورند خودِ همین تأثیر دارد در این که نسبت حریم جنسی برایشان خیلی اهمیتی ندارد. این هم یکی از آثار آن است. خب بعد این‌جا می‌فرماید: «وَ اِذا غابَ عَنْها حَفِظَتْهُ...» وقتی که مرد و زن مسلمان از هم دور هستند از همدیگر کاملاً خاطرشان جمع است در ذهن‌شان نمی‌آید که یک وقت این همسر من خیانت نکند، با کسی تماسی نداشته باشد، خب این هم یک مصیبت است. از دو طرف هم مصیبت است.

داشتم این را عرض می‌کردم همان روایتی که حضرت علی(ع) بی‌غیرتی را به خوک تشبیه می‌کند، از این طرف هم روایت داریم که می‌فرماید غیرت بی‌جا گناه و معصیت است. یعنی آن چیزی که اسلام و شرع گفته این است، بیشتر از این، فشار آوردن روی همسر که آی این‌جا نرو، آن‌جا نرو، این کار را بکن و یا آن کار را نکن، این هم غلط است. حضرت امیر(ع) فرمودند غیرت بیش از اندازه و بیجا، شک بیجا به همسر، متهم کردن همسر، ‌این‌ها خودش معصیت است. یکی از چیزها و اتهاماتی که شاهدها اگر نتوانند اثبات کنند شلّاق می‌خورند به نظرم تنها جرمی که در فقه هست همین تهمت جنسی است. اگر چهار نفر شهادت بدهند آن هم با همه جزئیات. اگر 4 نفر همزمان به دادگاه بیایند و همه یک چیز را با جزئیات بگویند که آن جزئیات را آدم عادل اصلاً نگاه نمی‌کند که بیاید شهادت بدهد. غیر از او می‌گوید اگر چهار نفر شهادت بدهند ولی هر چهارتا همزمان نباشند یا شهادت‌شان با هم تفاوت داشته باشد یا... یا... یا... ، آن وقت خود شاهدها شلاق می‌خورند. آن کسی هم که تهمت زده و گفته زنم فاسد است یا او فلان است این هم شلاق می‌خورد. اصلاً قذف حدّ الهی دارد. قذف یعنی تهمت جنسی زدن به زن یا یک مردی، بخصوص به همسر. هم این‌هایی که بیش از اندازه سخت‌گیری می‌کنند به زنان‌شان یا گاهی هم زن به شوهر، مدام بدبین هستند، این‌ها مریض هستند. آن‌هایی هم که بی‌حیا و بی‌غیرت هستند با همه زن‌ها یک جوری حرف می‌زند انگار زن خودش است، با مردهای دیگر یک جوری می‌گوید و می‌خندد انگار شوهرش هست، این هم غلط است. این‌ها چیزهایی است که چون گاهی در جامعه ما رعایت نمی‌شود به نتایج آن می‌رسیم.

و آخرین جمله این آیه قرآن است که حضرت رضا(ع) به آن استناد می‌کنند. فرمودند: چرا خداوند می‌فرماید: «هنّ لباس لکم و أنتم لباسٌ لهنّ» به مرد و زن می‌گوید زن و مرد لباس هم هستند. حالا این لباس بودن چند جور تفسیر شده است، یعنی چه که زن و شوهر برای هم لباس هستند؟ مفسّرین چندین دلیل بیان کردند. حضرت رضا(ع) فرمودند اولاً هیچ کس به اندازه زن و شوهر به هم نزدیک نیست. زن و شوهر از بچه و پدر و مادر به هم نزدیک‌ترند. نزدیک‌ترین افراد به لحاظ روحی، و اخلاقی و جسمی و همه چیز، زن و شوهر هستند. این که قرآن می‌فرماید زن و شوهر مثل پوشش و لباس برای هم هستند هم از یک جهت است که لباس عیب‌های فرد را می‌پوشاند چون زن و مرد از همدیگر چیزهایی می‌بینند و می‌دانند که هیچ کس از آ‌ن‌ها نمی‌داند. خصوصی‌ترین مسائل هم را زن و شوهر می‌دانند. اولاً قرآن می‌فرماید: باید برای هم لباس باشید. حرام است که زن و شوهر آبروی همدیگر را جای دیگری ببرند. حتی قرآن می‌فرماید اگر خدای نکرده کار به جدایی کشید، می‌فرماید «تصریحً بِاحسان» یعنی دوستانه و مثل دوتا آدم از هم جدا شوید. نه با توهین و تهمت و توطئه علیه همدیگر و آبرو ریختن. بعد فرمودند بدترین حلال، جدایی است وقتی یک خانواده‌ای ازهم می‌پاشد در روایت داریم که عرش خدا به لرزه می‌آید. در آسمان‌ها غوغا می‌شود که دیدید چطور دوتا انسان، زن و مرد به هم نزدیک شدند و دوباره از هم دور شدند؟ لیاقت نداشتند برای همدیگر خودشان را نگه دارند. 1) مرد و زن بعد از ازدواج لباس هم هستند. یعنی برهنگی هم را، عورت روحی هم را می‌بینند همین‌طور که عورت جسمی، عورت روحی هم را،‌ عیب‌های همدیگر را می‌دانند ولی باید بپوشانند. مرد باید عیب زنش را، و زن عیب مردش را بپوشاند. کسی غیر از او نباید این عیب‌ها را بداند. این‌ها باید لباس همدیگر باشند. 2) لباس از گرما و سرما و آفات حفظ می‌کند. خیلی از پیشامدها و مشکلات، مشکلات تنهایی، این‌هایی که تا آخر عمر تنهایی زندگی می‌کنند معمولاً تعادل ندارند. لباس همدیگر هستند و مشکلات همدیگر را حل می‌کنند و در برابر خطرات همدیگر را حفظ می‌کنند. به هم تکیه می‌دهند. 3) یک نقش دیگر لباس هم زیبایی و پوشش و وقار است. زن و مرد کاری می‌کنند که شخصیت همدیگر را زیبا حفظ می‌کنند. عامل زیبایی همدیگر و حفظ شخصیت همدیگر هستند و احساسات انسانی را در همدیگر پرورش می‌دهند. تا زن، مفهوم فداکاری مادرانه را نچشد یکسری استعدادهای عالی در او شکوفا نمی‌شود. باید بچه گریه کند، شب از خواب بیدار بشوی و نتوانی بخوابی. مرد باید بدود. من روایت دیدم که بعضی از گناهان آدم‌ها بخشیده نمی‌شود الا با سختی‌های بچه‌داری! با سختی همسرداری، با سختی کار. گناهانی در زندگی انسان اتفاق می‌افتد که هرچه استغفار کند و هرچه زیارت برود و روزه و نماز و گریه کند این گناهان پاک نمی‌شود و برای بعد از این عالم می‌ماند که عذاب بشوی. فقط یک جور پاک می‌شود با کار و عرق ریختن و تحمل بعضی از سختی‌های زندگی. مشکلات اجاره‌نشینی، مشکل بیماری، همسرت بیمار است باید به خاطر او بیدار بمانی. بچه‌ات سروصدا می‌کند شب‌ها نتوانی بخوابی، دارد که بعضی از گناهان فقط با این زحمت‌ها و تلاش‌ها بخشیده می‌شود و انسان رشد می‌کند.

راجع به خرجی دادن هم حضرت رضا(ع) فرمودند – حالا این بار صحبت‌های من بیشتر به نفع خانم‌ها دارد می‌شود – فرمودند خداوند می‌فرماید: «اِمساک بمعروف» به مرد خطاب می‌کند که با زن و خانمت رابطه درستی داشته باش. معروف یعنی رابطه درست اخلاقی، ‌عقلانی، مؤدبانه، در مورد زن، خطاب به مرد می‌فرماید. حضرت رضا(ع) می‌فرمایند که مثلاً: 1) «کَفَّ الأذى» مرد هیچ کاری نکند که زنش اذیّت و ناراحت بشود. هر کاری و هر حرفی که می‌دانی زنت را ناراحت می‌کند، آن حرف نزن و آن کار را نکن. «وَ اِهباءٌ نفقه» مخارج زندگی را بدون هیچ منّت و توهینی باید بدهی. زندگی مسلمانان این است نه این که خرجی را می‌آورد می‌دهد می‌گوید بیا این هم خرجی‌ات! این هم اجاره خانه! این هم لباس خریدیم! این هم زندگی! مرد مسلمان هرگز با زنش چنین صحبت نمی‌کند. با ادب و احترام حرف می‌زند. مهریه‌ای که به زن می‌دهی بخاطر این است که زن قبول کرده با تو ازدواج کند، همین. باید از او تشکر کنی که قبول کرده با تو ازدواج کند این می‌شود مهریه، نه قیمت زن.

خب مجدداً من به شما تبریک می‌گویم عذر می‌خواهم شب اول عروسی‌اش به مشهد بیاید و این‌جوری گرفتار چنین کسی بشود! این خودش مصیبت است این کفاره گناهان تا قبل از ازدواج‌تان است. شما بعد از این صحبت‌ها پاک و مطهرید مثل بچه‌ای که تازه به دنیا آمده! از حالا به بعد دیگر مواظب باشید که کار خلاف نکنید.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته



نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha